درد بی تو بودن...سردردها یمکابوس هایم و تمام این کز کردن هایم را در این روزها مدیون توام...نه مدیون خودم هستم تو که گناهی نداری گناه را من دارم و این ها تنها بخشی از تاوان این گناه است اما... برای تو درد کشیدن هم زیباست کاش آخر این غصه قصه ای زیبا باشه که تو شاعرش باشی...
تاریخ: سه شنبه 3 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
تن های هرزه راسنگسارمیکنند
غافل ازآنکه شهرپرازفاحشه های مغزی است
وکسی نمیداندمغزهای هرزه
ویرانگرترن تاتن های هرز
تاریخ: دو شنبه 2 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
میرسد روزی که............من پذیرفتم که عشق افسانه نیست این دل درداشنا دیوانه نیست میروم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم اغوشت کنم میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم ازاد باش گرچه تو تنهاتر از ما میروی ارزو دارم ولی عاشق شوی ارزو دارم بفهمی درد راتلخی برخوردهای سرد رامیرسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنیم میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی..
تاریخ: دو شنبه 2 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
عمرم .............می خواهم عمرم رابا دست های مهربان تو اندازه بگیرم برگرد!باور کن تقصیر من نبودمن فقط می خواستم یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم می دانستم گریه را دوست نداری حالا هم هروقت بیایی عزیز لحظه های تنهایی منی اگر من دلتنگی هایم را بهانه می کنم تو هم دوری وکسانی که دور نیستند در راهندرفته اند برای تاریکی هایت یک آسمان خورشید بیاورندیادت باشدمن اینجاکنار همین رویاهای زودگذربه انتظار آمدن توخط های سفید جاده را می شمارم+
تاریخ: دو شنبه 2 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
ســـ ـــرداســـ ـــت.............."ســـ ـــرداســـ ـــت ومن تنها یـــ ــمچه جملـــــــــه ای!پر از کلیــــ ــ....پر از تهــــ ـــوع....جایِ گَرمی نشســــ ــــته ای وَ میخوانـــ ـــی!یخ نمیکنـــــــی.....حس نمیکنـــــ ــــی....کِه مَن بـــ ــرای ِ نوشتَن همیـــــ ـــن دو کلمه چه سرمایی را گذراندم
تاریخ: یک شنبه 1 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
کاری به کار عشق ندارم.............نه..کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کسی رادیگردر این زمانه دوست ندارمانگاراین روزگار چشم ندارد من و تو رایک روزخوشحال و بی ملال ببیندزیراهر کس و هر چیز راحتی اگر یک نخ سیگاریا زهر مار باشداز تو دریغ میکندپس من با همه ی وجودم خودم را زدم به مردن تا روزگار، دیگرکاری به کار من نداشته باشداین شعر تازه را هم ناگفته میگذارم تا روزگار بو نبردگفتم که...کاری به کار عشق ندارم+
تاریخ: یک شنبه 1 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
دیگر.........دیگر دل نخواهم بست دوست نخواهم داشتدیگر احساس را از هیچکس تمنا نخواهم کردگرچه محتاج احساسم ، گرچه محتاج تسکینمسهم من ازعشق آنکس که امید محبت داشتم سراسر اشک ودلتنگیستدیگر چه انتظار عشق ورزیدن از آنکس که ژرف نگاهم را نمی فهمدتنهایم گذاشت آنگه که نیازمند احساس بودم دستانم را نفشرد آنگاه که تن سردم محتاج گرما بودبه انزوا می روم به آن ژرفترین ژرفاآنجا با خاطراتش زنده خواهم بود، غیابش را حس نخواهم کردلااقل آنجا آرزوهایم را در آغوش دیگری نمی بینم
تاریخ: یک شنبه 1 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
شد...تو نفهمیدی ... که برای داشتنت دلم را نه ...عشقم را نه ...رویاهایم را نه ...براي داشتنت حسي را دادم کهبدون آ ن دیگر من، آ ن "من" سابق نیستم!حالا يکي هستم مثل بقيه ... نه ...يکي مثل يخ، سرد ...يکي مثل ديوار، بي روح ...يکي مثل خودم اما بي حس ...!و اين کشنده است، اما نمي کشد !دلم مالِ تو ،عشقم مال ِ تو ،روياهايم را هم نمي خواهم اما " من ِ " خودم را پس بده ...با اين " من ِ الآن " خیلی غريبه ام !!!اين حس کشنده است اما نمي کشد+
تاریخ: یک شنبه 1 / 6 / 1392برچسب:کتیج _ شعرعاشقانه_,
ارسال توسط حامدرئیسی
آخرین مطالب